دوباره شد شب یلدا و یار من نرسید
دلم گرفته خدایا نگار من نرسید؟!
تمام مردم این شهر, دور هم جمعند
فقط یکیست که امشب به جمع ما نرسید
هزار مرتبه گفتم که عاشقت هستم
گمان کنم که به گوشش صدای من نرسید
چرا رسید به گوشش صدای من اما
چه شد به خیمه سبزش, که پای من نرسید
گناه فاصله انداخت بین ما اما
کسی به غیر تو آقا به داد من نرسید
تمام غصه و افسوس من شده امشب
خبر ز یار سفر کرده ام به من نرسید
تمام حرف دلم, گفته ام به باد صبا
تمام حرف من این شد, بهار من نرسید؟
ميلاد الياسوند